پارت چهارم

زمان ارسال : ۳۳۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

وقتی برای اولین بار عزت الله خان را دیدم وا رفتم. سیبیل‌های چخماخی و تابناگوش رفته‌اش، بینی کوفته‌ای بزرگش و لباس نظامی خاکی رنگش، در نظرم بسیار ترسناک می‌آمد. پوتین‌هایش را که درآورد حس کردم بوی عرق پا در اتاق کوچیک تازه تمیز شده‌مان پیچید و تا پشت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید